مزینان
مزینان

مزینان

رویایی دارم (I have a dream)


به یاد فریادگر آزادی، 


مارتین لوتر کینگ 




پی نوشت:

امروز، روز این بزرگ مرد بود. ویدوی بالا سخنرانی کاملی با عنوان I have a dream می باشد که در سال 1963 ایراد شده است و یکی از تاثیرگذارترین فریاد های عصر معاصر در برابر ظلم و تبعیض نژادی می باشد. 


بی خوابی + پی نوشت ها ...


این شب ها خواب به چشمانم حرام شده! ساعت ها و ساعت ها می نشینم و می اندیشم، هر چه بیشتر تلاش می کنم، کمتر می یابم. تو را می جویم! 

باورت می شود دارم غرق می شوم؟

 آن هم حالا، درست زمانی که باید پیش روم! می شود مرا رها نکنی تنها؟ در این شب تاریک و این ظلمت!

 می شود چراغی فراروی من برافروزی؟

می شود یکبار هم که شده با من حرف بزنی؟ 

من نمی توانم معنای این ایما و اشاره هایت را بفهمم، تو را قسم می دهم به همه عرش و سمائت، مرا دریاب! 

در این حالی که هیچ کس مرا نمی فهمد، تو بمان برایم. 

در این تنهایی رنج آور، جدایی را قسمتم نکن. بمان بمان.

می خواهی چه بگویم؟ چه کنم؟ می شود در گوشم نجوا کنی؟ 


یادت می آید یک صبح همین کار را کردی؟ هنوز صدایت در عمق جانم انعکاس می یاد ... 

فتاده ام از پا، بگو کجایی؟


پی نوشت:

نزدیک سحر شده و هنوز تو را می جویم! عمری ست در خواب بوده ام، دیگر خوابم نمی آید. 

گر من همه معشوق شدم، عاشق کیست؟



 ان الله تبارک و تعالى أوحى إلى داود علیه‌السلام: «یا داود، لو یعلم المدبرون عنی کیف انتظاری لهم و رفقی بهم و شوقی إلى ترک معاصیهم، لماتوا شوقا إلیّ و تقطعت أوصالهم من محبّتی. یا داود هذه إرادتی فی المدبرین، فکیف بالمقبلین إلی.»


خداوند متعال به حضرت داوود علیه‌السلام وحی کرد:  بنده‌‌هایی که به من پشت کردند ، اگر‌‌ می‌دانستند و می‌فهمیدند که چقدر منتظر آن‌ها هستم و چقدر دوستشان دارم و به ترک گناهانشان مشتاقم، از شدت شوق جان می‌دادند‌‌، قالب تهی می‌کردند و بند بندشان از هم‌‌ می‌گسست. ای داوود! این ارادت من به کسانی است که به من پشت کردند، پس چطور خواهد بود برخورد من با آنان که به من رو کردند.


انصار الحسین در قرن 21


 وزارت کشور عربستان سعودی اعلام کرد "نمر باقر النمر" معروف به "شیخ نمر" اعدام شد. 

پی نوشت :

انشالله روح بلند شهید شیخ نمر با امام شهیدش آقا اباعبدالله محشور شود که چون او آزاده بود. ما اگر از آمریکای جنایتکار بگذریم هرگز از آل سعود نخواهیم گذشت. انشالله گور خودشان را کندند. 

یکی دیگر از فرزندان روح الله به شهادت رسید؛ دلمان از این همه مظلومیت خون شده، هیچ با خودمان فکر کرده ایم چرا شیخ زکزاکی ها، شیخ نمرها، عارف حسینی ها، حسن شحاته ها و هر که سخن از راه و رسم خمینی دارد، بی رحمانه به خاک و خون کشیده می شود؟ گویی همه عالم بسیج شده اند تا یک یک آنها را از حیات ساقط کنند، چرا می ترسند؟ از یک روحانی که نه قدرت دارد نه ثروت و نه سلاح! چرا می ترسند؟ 



یک پایان باز ... + پی نوشت ها



به نام دوست 

 

نامه ای برای آقای فرهادی 

نامه ای برای همه کارگردانان ایران اسلامی

 

فیلم زیبای Bridge Of Spies را دیدم، متاسفانه یا خوشبختانه متخصص سینما و هنر نیستم. اما به عنوان یک بیننده غرق در تماشای فیلم های اینچنین می شوم، با خنده هاشان می خندم و با گریه هاشان می گریم

من متخصص سینما نیستم اما می فهمم ... 

می فهم غرور و یا سرشکستگی ای که می تواند حاصل یک فیلم باشد. نمی دانم آقای فرهادی، شده است که در پایان یک فیلم اشک بریزید؟ برای آدم های داستان و برای عظمت روحی و فکری شان؟ با آنها همدردی کنید و برایشان غصه بخورید؟ 

 

 

خب بگذارید تحلیل خودم را از Bridge Of Spies خدمت شما و دوستانتان ارائه کنم. این فیلم را آمریکاییها ساخته اند، در جای جای فیلم به تحقیر روس ها و همپیمانانشان پرداخته اند، از رفتار با زندانی های آمریکا تا رفتار با زندانی های روس! آنچنان که گویی زندانی روس در دست آمریکایی ها در ناز و نعمت بوده و برعکسش زندانی آمریکایی در روسیه در شکنجه و عذاب! عجیب است که عزیزان آمریکایی شما گوانتانامو و ابوغریب را اینقدر زود فراموش کرده اند! 

من متخصص سینما نیستم اما می فهمم ... 

می فهمم غروری را که یک آمریکایی بعد از دیدن این فیلم حس می کند؛ اصلا باورتان می شود من بعد از دیدن آخرین سکانس این فیلم و اوج فداکاری تام هنکس در قالب یک وکیل ساده گریه ام گرفته بود؟ اصلا باورتان می شود در سکانس های اولیه فیلم و در اولین گفتگوی مامور CIA با تام هنکس، یک لحظه احساس کردم تام هنکس دارد از روی نهج البلاغه برایم شیوه حکومت اسلامی می خواند؟ اصلا باورتان می شود آقای کارگردان؟

من متخصص سینما نیستم اما می فهمم ... 

می فهمم که می شود بدور از جذابیت های جنسی و خشونت (دو رکن اساسی سینمای هالیوود) فیلمی ساخت که در اوج جذابیت و انتقال پیام به مخاطب باشد. اما نمی توانم حرف های بعضی از دوستان شما را بفهمم که چرا دنبال نشان دادن اتاق خواب بازیگران فیلم هایشان هستند؟ شاید فیلم سازی را با صنعت فیلم های مستهجن اشتباه گرفته اند؟ شاید

من متخصص سینما نیستم اما می فهمم ... 

می فهمم که یک فیلم می تواند عزت و غرور ببخشد و یا ناامیدی و یاس و ذلت اهدا کند. من فیلم The Martian را هم امسال دیدم، اغراق نیست اگر بگویم آنقدر احساساتی شده بودم که اشک امانم بریده بود! آقای کارگردان من فیلم جدایی نادر از سیمین شما را هم دیده ام! احساس خشم داشتم در انتهای آن! از اینکه چرا هموطن هایم اینقدر آدم های دروغ گو و پستی هستند! اصلا خجالت کشیدم از خودمان! آقای کارگردان من نمی گویم آن خصلت هایی که شما در فیلمت نشان دادی ما ایرانی ها نداریم! اما می خواهم یک لحظه تامل کنی : آیا آمریکایی ها این چیز هایی که در Bridge Of Spies و The Martian و هزاران فیلم مشابه نشان می دهند هستند؟ گوانتانامو و ابوغریب تنها زندان های عمومی شده آنهاست! کشتار مردم در یمن و سوریه و عراق و لبنان و فلسطین نه تنها با چراغ سبز آنها، که بارها با کمک مستقیم آنهاست! پس چرا اسپیلبرگ و اسکات اینها را در فیلم هایشان نشان نمی دهند؟ مگر آمریکایی فرهنگ های غلط و نادرست کم دارند؟ می دانید آمار تجاوز و خشونت علیه زنان در آمریکا چقدر است؟ می دانید از هر 10 مردآمریکایی 4 تای آنها همسران خود را مثل حیوانات کتک می زنند؟ 

حالا شما به عنوان متخصص سینما بفرمایید که این فرهنگ های وحشتناک در چند درصد فیلم های آمریکایی ها آمده؟ و از آن مهم تر در همان فیلم هایی که آمده چقدر مثل فیلم هایی چون Bridge Of Spies و The Martian دیده شده و جهانی شده و Rate های بالا گرفته؟ مگر نه اینکه در همان معدود فیلم های آمده هم همه گناه تقصیر مهاجران اروپای شرقی انداخته شده؟

من متخصص سینما نیستم اما می فهمم ... 

اما می فهمم و از کارهای همکاران شما رنج می برم! با همه وجودم. از اینکه خمینی در عرصه سینما تقریبا سربازی ندارد دلم می شکند. به غربت امام در تنهایی خودم می گریم

بیش از این حال نوشتن ندارم، برای چون شمایی اصلا حس خوبی ندارد نوشتن، آخر قلم مقدس است ... بگذریم که اگر این انقلاب فقط اندکی و فقط اندکی از غیرت و همیت هالیوود و اسکات و اسپیلبرگ را داشت الان به جای عقب نشینی های مصلحت آمیز و دفاع و خون دادن در سوریه و عراق برای جلوگیری از رسیدن داعش به اینجا، در حال نبرد در ...

بگذریم

بگذریم

نامه ام پایانی ندارد، اگر یادتان باشد دوستان اسکاری شما هم این جور پایان را دوست دارند! من هم پایان باز را بیشتر دوست دارم!


پی نوشت 1:

راستی می شود یک بار هم شده و برای رضای خدا با خودتون خلوت کنید و فکر کنید که چرا فیلم شما باید از میان آنهمه فیلم اسکار را ببرد؟ می دانید که فیلمهای برنده اسکار نه تنها در  همان نسل و در همان سال های تولید، که توسط نسل های بعدی و در طی سال ها بارها دیده می شود؟!!و چرا حتی فیلم خنثی و بی پیام مجیدی (با نام محمد) باید به همین راحتی بایکوت شود؟ 


پی نوشت 2: 

راستی تا یادم نرفته این نامه را یکی مثل خودتان نوشته! یکی مثل خودتان که محو جمال آنهاست! با این تفاوت که من محو جمال دانشگاه ها و اساتید برجسته آنهایم و شما محو جمال فاسدهای بدکاره ی میلیونری که در قالب بازیگر و کارگردان هالیوود نقش آفرینی می کنند! نه تعجب نکنید، فقط یکبار اخبار مربوط به آقای Charlie Sheen را دنبال کنید! حساب کار دستتان می آید! چند نفر بودند؟ 500 یا 1800 همخوابه؟ مصاحبه های معشوقه های این آدم را مخصوصا از دست ندهید! واقعا جالب بود من چند مورد را مطالعه نمودم! 


پی نوشت 3: 

راستی فکر نکنید که من از این دوستداران تحلیل های توهمی فیلم های هالیوود هستم! ... ! فکر می کنم ارزش وقت و زمانم بیشتر از آن است که ساعت ها بنشینم و به تحلیل یک فیلم هالیوود و بازیگران وکارگردان های فاسدش بپردازم. درد و دغدغه ام  چیز دیگری  ست و این نوشته تنها ناشی از هیجان و غلیان روحی بعد از تماشای فیلم بوده است.

یادآور می شم در مزینان، تبلیغ فیلم های هالیوود هرگز وجود ندارد، به خصوص آنکه دیدن این فیلم ها تنها انحطاط فکری و اخلاقیبه دنبال دارد (به علت وجود سکانس های حاوی صحنه های خشونت آمیز و جنسی که تاثیرات عمیقی بر روح و جان انسان دارند)،  فیلم هایی که در این مطلب نام برده شده با درنظر گرفتن این نکته مهم بوده که فاقد هر گونه تصویر و محتوای نامناسب باشد. شاید به طور کلی این قاعده درست باشد که حتما باید توصیه ای باشد تا فیلمی دیده شود. 


پی نوشت 4:

فیلم Room محصول 2015 را هم دیدم! شما را به خدا ببینید که  فجایع اخلاقی و فرهنگی خود را چقدر ظریف به تصویر می کشند! شما را به خدا آقای کارگردان، ببینید وقتی چنین فاجعه بزرگی را که بارها در جامعه شان اتفاق افتاده را در قالب فیلم ریخته اند، تنها فرد خاطی را با فیلم شان مجازات می کنند، اما حواسشان به مردم و جامعه هست، مردم جامعه را متمدن و با فرهنگ نشان می دهند، پلیس های خشن و دست به اسلحه شان را چقدر مهربان و عالی نشان می دهند، باز بر مفهوم خانواده، عشق به فرزند، سیستم بی نقص بهداشت و درمان و ... همه و همه در این فیلم موج می زند! شما را به خدا آقای کارگردان شما را به خدا کمی از این ها یادبگیرید! از همین ها که شیفته شان هستید! چقدر فرق هست بین فیلم شما که یک معضل فرهنگی را به تصویر کشیده اید و به همراه آن کل یک جامعه را از طبقات مختلف به لجن کشیده اید! و فیلم Room که فجایع اخلاقی موجود در جامعه غرب را بارها و بارها به وقوع پیوسته به تصویر می کشد و همه جای آن احترام و عزت به مردم و نهادهای اجتماعی ست. 

آیا بیدار خواهید شد؟