مزینان
مزینان

مزینان

آیلان کردی

 

آرام بخواب آیلان کردی ...

روی همان شن های ساحل، در کنار موج های ناآرام 

عزیز دلم 

از من نخواه برای تو مرثیه بنویسم،

می خواهم کمی سنگدل باشم

و پشت این اشک هایم که برای تو جاری شد

می خواهم این بار به جای نفرین قاتلان کروات به گردن کاخ سیاه نشین

به شماتت تو و پدر و مادرت  بنشینم

آیلان مرا ببخش

مرگ تو روی آن شن های روان ساحل و غرق شدن قایق ها،  واقع نشد

تو زمانی مردی، که پدر و مادرت به جای مبارزه و ایستادن و خون دادن

مذاکره و ذلت و بعد فرار را ترجیح دادند و برای تو ننگ به جا گذاشتند

تو زمانی مردی، که پدرانت چشم به دستان بیگانه دوختند،

 به برق سکه های خائن الحرمین، به لبخند رضایت شیطان بزرگ و فرار از اخم غده سرطانی اش

آیلان مرا ببخش

به سرزمین ات نگاه کن، به ویرانه هایی که برجا مانده

همه این ویرانه ها، همه این کشته ها،

یک ارث است که از پدرانت به تو رسیده

تو وارثی، وارث ذلت

هنوز لشکر محمد رسول الله پشت دیوار های "حاجز برباره" منتظر رسیدن سلاح مانده

هنوز صدای حاج احمد در سرزمین تو طنین انداز است،

و پدران تو هنوز چشم به فرستاده های سازمان ملل دارند

و تا ندانند که میراث ذلت، جز به خون پاک نمی شود 

اینچنین باقی خواهد ماند 

آیلان بلند شو، 

آیلان بلند شو و بر این جگرهای سوخته مان 

بر این اشک های بی پایان مان

مرهمی باش

بلند شو و این بار جز با شهادت نمیر

تا فرزندانت عزت درو کنند ... 






نظرات 5 + ارسال نظر
مرتضی پنج‌شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 21:55

لعنت الله علی القوم الظالمین
دلم آتیش گرفت بهمن جان.

نازنین پنج‌شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 23:52

یکی از تلخ ترین تصاویری که در همه عمرم دیدم
خدایا به داد این مردم بیچاره برس

علیرضا جمعه 13 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 01:04

کاش دولت سوریه و بشار در ابتدای بحران، از خودشون رفتار عاقلانه تر و بهتری نشان می دادند تا حداقل این قدر این کشور غرق نمی شد
خون به دل شدیم.

محمدرضاندیم پور جمعه 13 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 02:50 http://parkeshahr.blog.ir

سلام
قلمتو دوست دارم . زیبا نوشتی و موثر.
اما کاریش نمیشود کرد. همه مردم یکجور ظرفیت ندارند. همه به شکل یکسان ،توان و جسارت مبارزه را ندارند . بعضی روحیه پائین تری دارند. بخصوص زنها و بچه ها که حتی در مواردی رزمندگان، برای جلوگیری از اسارت، آنها را به خارج از درگیری ها میفرستندو آواره میشوند. در جنگ ما هم این وقایع رخداد . در خارج کردن خانواده ها از خرم شهر بسیاری آسیب دیدند. بعضی قایقشان بخاطر سنگینی ، واژگون و بعضی توسط دشمن غرق شد .
در مجموع در نبردپلیدی با پاکی ، پلیدی چهره شیطانی اش را نشان میدهد .ظاهری متمدن وباطنی درنده.
در توصیف چرائی این وقایع مقاله ای دارم در پستهای قبلی با نام"سرهای بریده در پای تندیس تمدن" که توصیه میکنم مطالعه نمائید.
ارادتمندیم.

- شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 16:35

سلام
آفرین آفرین :

هنوز لشکر محمد رسول الله پشت دیوار های "حاجز برباره" منتظر رسیدن سلاح مانده
هنوز صدای حاج احمد در سرزمین تو طنین انداز است،
و پدران تو هنوز چشم به فرستاده های سازمان ملل دارند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد