غضب (11)

حضرت صادق ، علیه السلام ، فرمود : خشم کلید همه شرهاست .

غضب در حقیقت عبارت است از حرکتى است نفسانى که به واسطه آن جوشش در خون قلب حادث شود براى شهوت انتقام پس وقتى که این حرکت سـخـت شود آتش غضب را فروزان کند و برافروخته نماید و متمکن کند جوشش خون قلب را در آن

  •  مـثـل انـسـان در ایـن هـنـگـام ، چـنـانـچـه حـکـمـا گـویـنـد، مثل غارى شود که در او آتش افروزند و پر گردد از شعله ، و محبوس و مختنق گردد در آن دود و اشـتـعـال آتـش ، و بـپـا خـیـزد نـفـیـر آن و بـلنـد شـود نـایـره و صـداى آن از شـدت اشـتـعـال ، پس سخت شود علاج آن و مشکل گردد خاموش ‍ نمودن آن ، و چنان شود که هر چه بـر وى افـکنند که او را فرو نشاند، خود را نیز جزء آن شود و بر ماده آن افزاید و سبب ازدیـاد شـود. پـس ، از ایـن سـبـب اسـت کـه انـسـان در ایـن حـال کـور شـود از رشـد و هـدایـت ، و کـر گـردد از مـوعـظـه و پـنـد، بـلکه موعظه در این حـال سـبـب ازدیـاد در غـضـب شود و مایه شعله و نایره آن گردد، و از براى این شخص راه چاره اى در این حال نیست .
  • بدان که قوه غضبیه یکى از نعم بزرگ الهى است که به واسطه آن تعمیر دنیا و آخرت شـود، و بـا آن حـفـظ بـقـاى شـخـص ‍ و نـوع و نـظـام عـایـله گـردد، و مـدخـلیـت عـظـیـم در تشکیل مدینه فاضله و نظام جامعه دارد.
  • چنانچه حال تفریط و نقص از اعتدال از صفات رذیله و موجب مفاسد بسیارى است ، که شمه اى از آن را شـنـیـدى ، هـمـیـن طـور حـد افـراط و تـجـاوز از حـد اعـتـدال نیز از رذایل اخلاقى و موجب فسادهاى بیشمار است .از حـضـرت صـادق ، عـلیـه السـلام ، مـنـقـول است که فرمود: رسول خدا، صلى الله علیه و آله ، فرمود: غضب فاسد کند ایمان را، چنانچه فاسد کند سرکه عسل را.
  • در ضمن اسرارى که خداى تعالى به موسى فرمود: اى موسى ، نگاه دار غضب خود را از کسى که تـو را مـسـلط نـمـودم بـر او، تـا آنـکه نگه دارم از تو غضب خودم را.
  • از مـعـالجـات اساسى غضب قلع ماده آن است به برطرف کردن اسباب مهیجه آن، یـکـى از آنـهـا حـب نـفـس اسـت کـه از آن حـب مال و جاه و شرف و حب نفوذ اراده و بسط قدرت تـولیـد شـود، و اینها نوعا اسباب هیجان آتش غضب شود. زیرا که انسان داراى این محبتها بـه ایـن امـور خـیـلى اهـمـیـت دهـد و مـوقـعـیت اینها در قلبش بزرگ است ، و اگر فى الجمله مـزاحـمـتـى در یـکـى از ایـنـهـا بـرایـش پـیـش آمـد کـنـد، و یـا احـتـمـال مـزاحـمت دهد، بى موقع غضب کند و جوش و خروش نماید، و متملک نفس خود نشود، و طـمـع و حـرص و سـایـر مـفـسـدات کـه از حـب نـفـس و جـاه در دل پـیـدا شـده عـنـان را از دسـت او بـگـیـرد و کـارهـاى نـفـس را از جـاده عـقـل و شرع خارج کند. 

"روح الله"

غصه لیلا ...


مجنون، حریف غصه لیلا نمی شود ... 



شبی پای یکی از روضه های شما، مادر جان، جان      می دهیم ... 


دانلود 

 

حب الدنیا (10)

 حـضـرت صـادق ، عـلیـه السـلام ، فـرمـود: مثل دنیا، مثل آب دریا است : هر چه تشنه از او بیاشامد، تشنگى را زیادتر کند تا بکشد او را. مـحـبـت دنـیـا انـسان را منتهى به هلاکت ابدى میکند و ماده تمام ابتلائات و سیئات باطنى و ظاهرى است .

و از جـنـاب رسـول اکـرم ، صـلى الله عـلیـه و آله ، مـنـقـول اسـت کـه درهـم و دیـنـار کـسـانـى را کـه قبل از شما بودند کشتند، و کشنده شما هم آنهاست .

فـرضـا کـه انـسـان مـبـتـلاى بـه مـعـاصـى دیـگـر نـگـردد ـ گـرچـه بـعـیـد بـلکـه مـحـال عـادى است ـ خود تعلق به دنیا و محبت به آن ، اسباب گرفتارى است ، بلکه میزان در طـول کـشـیـدن عـالم قـبر و برزخ همین تعلقات است . هر چه آنها کمتر باشد، برزخ و قـبـر انـسـان روشـنـتر و گشاده تر و مکث انسان در آن کمتر است ، و لهذا براى اولیاء خدا بـیـشـتـر از سـه روز ـ چنانچه در بعضى روایات است ـ عالم قبر نیست ، آن هم براى همان علاقه طبیعى و تعلق جبلى است .
و از مفاسد حب دنیا و تعلق به آن این است که انسان را از مردن خائف کند. و این خوف ، که از مـحـبت دنیا و علاقه قلبى به آن پیدا شود، بسیار مذموم است ، و غیر از خوف ، از مرجع است که از صفات مؤ منین است . و عمده سختى مردن همین فشار رفع تعلقات و خوف از خود مـرگ است . 

"روح الله"

کمین جولای 82

آیا تو هم می شنوی؟ صدای حاج احمد را می گویم، از انتهای سلولش در حیفا بود یا قدس شریف نمی دانم، مریوان بود یا قبل از عملیات بیت المقدس،...

 

 

"وصیت نامه ها در جیب، دنیا سه طلاقه، پیش به سوی ... "

خواستم برایت غم نامه بنویسم حاجی، خواستم بنویسم همان ها که تو را در بند دارند برای رون آرادشان زمین و زمان را به هم دوختند اما ما در این 32 سال برای تو فقط بیانیه دادیم،

خواستم بنویسم حاجی شرمنده که به یادت نبودیم، اصلا شرمنده که هنوز بعضی هامان نمی شناسیمت،

خواستم برایت بگویم، از همان نقطه چین هایی به نام مرز که مسلمانان را هزار تکه کرده، ما بعد از تو به رسمیت شناختیمش.

خواستم بنویسم برایت دعا می کنیم که هر چه زودتر برگردی ...

اما نه،

تو به غم نامه من نیازی نداری، این ما هستیم که در منجلاب دنیا غرق شدیم، ماییم که زندانی هستیم، تو آزادی تو آزاده ای حاجی ...

راستی موسوی هنوز هم دعای توسل می خواند؟ شب ها با صدای او گریه می کنید نه ؟

حاجی 60 سالت شده، دیگه خیلی پیر شدی، حاجی تو را قسم به مولا علی(ع)، سر یکی از آن افطارهای غرق حضورت، برای ما دعا کن، دعا کن که از این بند تاریک و ترسناک خلاص شویم ...  

 

عاشق مجنون، حمید آقای داوودآبادی "کتاب کمین جولای 82" را در فضای وب منتشر کرد

دانلود PDF

دانلود Word

حب الدنیا (9)

 حضرت صادق ، علیه السلام ، فرمود : کسى که صبح کند و شـام کـند و حال اینکه دنیا بزرگترین هم او باشد، قرار دهد خدا فقر را بین دو چشمش ، و درهم کند کار او را، برخوردار نگردد از دنیا مگر آنچه قسمت شده است براى او. و کسى که صبح و شام کند در صورتى که آخرت بزرگترین هم او باشد، قرار دهد خدا بى نیازى را در دل او، و گرد آورد براى او کار او را.

  •  از براى انسان دو دنیاست : یکى ممدوح و یکى مذموم . آنچه ممدوح است ، حـصـول در ایـن نـشـئه کـه دارالتـربـیـة و دارالتـحـصـیـل و مـحـل تـجـارت مـقـامات و اکتساب کمالات و تهیه زندگانى سعادتمند ابدى است که بدون ورود در ایـنـجا امکان پذیر نیست، تـعلق قلب و محبت دنیا عبارت از دنـیاى مذموم است ، و هر چه دلبستگى به آن زیادتر باشد، حجاب بین انسان و دار کرامت او و پرده ما بین قلب و حق بیشتر و غلیظتر شود.
  • بدان که نفس در هر حظى که از این عالم مى برد در قلب اثرى از آن واقع مى شود که آن تـاءثـر از ملک و طبیعت است و سبب تعلق آن است به دنیا.

ادامه دارد ... 

"روح الله"