حُبُّ الدنیا

زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ« آل عمران 14»

"محبت مشتهیات ( دنیا ) از زنان و فرزندان و اموال انبوه فراوان از طلا و نقره و اسبان نشاندار و چهارپایان و کشت و زرع ، برای مردم مزیّن و آراسته شده است ، حال آنکه اینها وسیله برخورداری زندگی دنیاست ، و سرانجام نیکو نزد خداست."





تزکیه (2)

خداى تبارک و تعالى مى ‏فرمایند که من منت گذاشتم بر مردم به اینکه پیغمبر را فرستادم که آیات مرا براى مردم تلاوت کند: و یُزَکِّیهِم و یُعَلِّمُهُمُ الکِتَابَ و الحِکمَةَ  «تزکیه» را مقدم ذکر فرموده است از علم، از «حکمت». آیات شریفه قرآن در هر ذره ذره از آن نکات هست. اینطور نیست که بى‏جهت مثل یک نویسنده باشد، که مقدم و مؤخر بودن ممکن است که در نظر نباشد. تلاوت آیات شریفه، خوب، همان، «رسالت» است. یعنى رسول آمده است که آیات قرآن را بر مردم تلاوت کند. تلاوت براى چى؟ تلاوت کند و مردم را «تزکیه» کند، نفوس مردم را تزکیه کند؛ تطهیر کند.

انسان دو جنبه دارد: جنبه معنوى، و جنبه ظاهرى. جنبه ظاهرى همین است که مى بینید، و همین دنیاست که مى‏بینید، و همین مادیت است که مشهود است. و جنبه معنوى جنبه دیگرى است که ماوراى این عالم است؛ در انسان است. اما انسان مجموعه همه عالم است. کأنه خداى تبارک و تعالى دو نسخه موجود فرموده است: یک نسخه تمام عالم؛ یک نسخه کوچک .... یعنى انسان عصاره همه موجودات عالم است. یعنى در انسان همه چیز هست. و خداى تبارک و تعالى توجه و عنایت فرموده است و منت گذاشته است بر انسان به اینکه پیغمبرانى فرستاده است براى اینکه هم آن جهت معنویت را، که اهم است و تمام نظر به آن است، تربیت کند؛ تزکیه کند مردم را، تهذیب کند مردم را، تعلیم بدهد مردم را؛ حکمت تعلیم کند، کتاب تعلیم کند؛ و هم این جهات مادى افسار گسیخته را مهار کند. اینها که مادى هستند مادیت را به طور افسار گسیختگى توجه به آن دارند؛ و انبیا آمده‏اند که همین مادیات را، همین موجودات مادى که انسان نسخه‏ اى از آن هم هست، عصاره‏اى از این هم هست، انسان را طورى تربیت کند که مادیات هم در مهار معنویات باشد .

"روح الله"

اَللهم اَرنی الطلعة الرشیدة

صبحت بخیر آقای من آقای دلتنگی

صبحت بخیر آقای من آقای تنهایی

من دور افتادم ازت اما تو نزدیکی

امروزمو با تو شروع کردم که اینجایی

گناه من به انتظار تو نشستنه

نشسته عاشقی گناهه عشق رفتنه

اگر که دلخوشی به من، گناه از تو نیست

اگر که خیسه چشم تو ، گناه از منه

اَللهم اَرنی الطلعة الرشیدة

دیگه جونم به لب رسیده

همه دنیا ازم بریده ، تو اما نه

عهد میبندم دیگه اشکاتو در نیارم

ولی سخته دووم بیارم

توی عشق تو کم میزارم تو اما نه

تو هفته ای دوبار گریه میکنی برام

تو هفته ای دوبار توبه میکنی بجام

تو منتظرتر از منی تموم شه غیبتم

دروغ میگم عاشقم ولی بزار بیام

خدا کنه بهم نگی تمومه فرصتت

دعا بکن که خوب بشم اقا به حرمتت

یه کاری کن که من نشم دلیل گریه هات

یه کاری کن نشم دلیل طول غیبتت


دانلود



پی نوشت : پست "جمهوری فریب (1)" به حرمت امام زمان(عج) حذف گردید. 

بسم الله - دعوت به قیام برای خدا - (1)

دعوت به قیام براى خدا

مخاطب: همه اهل عالم 

بسم اللَّه الرحمن الرحیم.

قال اللَّه تعالى: قُلْ انَّما اعِظُکُم بِواحِدَةٍ أنْ تَقُومُوا لِلّهِ مَثنى‏ وَ فُرادى‏.

«اى رسول، بگو به امت، که من به یک سخن شما راپند مى ‏دهم؛ وآن سخن این است که شما خالص براى خدا، دو نفر دو نفر با هم یا هر یک تنها، قیام کنید»

خداى تعالى در این کلام شریف، از سرمنزل تاریک طبیعت تا منتهاى سیر انسانیت را بیان کرده، و بهترین موعظه هایى است که خداى عالم از میانه تمام مواعظ انتخاب فرموده و این یک کلمه را پیشنهاد بشر فرموده. این کلمه تنها راه اصلاح دو جهان است. قیام براى خداست که ابراهیم خلیل الرحمن را به منزل خلّت رسانده و از جلوه‏هاى گوناگون عالم طبیعت رهانده.

         خلیل آسا درِ علم الیقین زن             نداى «لا احبّ الآفلین » زن‏

قیام للَّه است که موسى کلیم را با یک عصا به فرعونیان چیره کرد و تمام تخت و تاج آنها را به باد فنا داد و نیز او را به میقات محبوب رساند و به مقام صَعْق و صَحْو کشاند. قیام براى خداست که خاتم النبیین- صلى اللَّه علیه و آله- را یک تنه بر تمام عادات و عقاید جاهلیت غلبه داد و بتها را از خانه خدا برانداخت و به جاى آن توحید و تقوا را گذاشت و نیز آن ذات مقدس را به مقام قابَ قوسیْن أو أدنى رساند.

خودخواهى و ترک قیام براى خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده و همه جهانیان را بر ما چیره کرده و کشورهاى اسلامى را زیر نفوذ دیگران درآورده. قیام براى منافع شخصى است که روح وحدت و برادرى را در ملت اسلامى خفه کرده. ... قیام براى نفس است که چادر عفت رااز سر زنهاى عفیف مسلمان برداشت و الآن هم این امر خلاف دین وقانون درمملکت جارى است و کسى بر علیه آن سخنى نمى ‏گوید. قیام براى نفعهاى شخصى است که روزنامه ‏ها و رسانه ها  که کالاى پخش فساد اخلاق است، امروز هم همان نقشه ‏ها را که از مغز خشک رضاخان بیشرف تراوش کرده، تعقیب مى ‏کنند و در میان توده پخش مى‏ کنند. قیام براى خود است که مجال به بعضى از این وکلاى قاچاق داده که در پارلمان بر علیه دین و روحانیت هرچه مى‏خواهد بگوید و کسى نفس نکشد.

هان‏اى روحانیین اسلامى! اى علماى ربانى! اى دانشمندان دیندار! اى گویندگان آیین دوست! اى دینداران خداخواه! اى خداخواهان حق پرست! اى حق پرستان شرافتمند! اى شرافتمندان وطنخواه! اى وطنخواهان با ناموس! موعظت خداى جهان رابخوانید و یگانه راه اصلاحى را که پیشنهاد فرموده بپذیرید و ترک نفعهاى شخصى کرده تا به همه سعادتهاى دو جهان نایل شوید و با زندگانى شرافتمندانه دو عالم دست در آغوش شوید.

انّ للَّه فى ایّام دهرکم نفحاتٌ ألا فتعرّضوا لها

امروز روزى است که نسیم روحانى الهى وزیدن گرفته و براى قیام اصلاحى بهترین روز است، اگر مجال را از دست بدهید و قیام براى خدا نکنید و مراسم دینى را عودت ندهید، فرداست که مشتى هرزه گرد شهوتران بر شما چیره شوند و تمام آیین و شرف شما را دستخوش اغراض باطله خود کنند. امروز شماها در پیشگاه خداى عالم چه عذرى دارید؟ ... امروز چه عذرى در محکمه خدا دارید؟ این چه ضعف و بیچارگى است که شماها را فرا گرفته؟ اى آقاى محترم که این صفحات را جمع آورى نمودید و به نظر علماى بلاد و گویندگان رساندید! خوب است یک کتابى هم فراهم آورید که جمع تفرقه آنان را کند و همه آنان را در مقاصد اسلامى همراه کرده از همه امضا مى ‏گرفتید که اگر در یک گوشه مملکت به دین جسارتى مى‏شد، همه یکدل و جهت از تمام کشور قیام مى‏کردند. خوب است دیندارى را دست کم از بهاییان یاد بگیرید که اگر یک نفر آنها در یک دیه  زندگى کند، از مراکز حساس آنها با او رابطه دارند و اگر جزئى تعدى به او شود براى او قیام کنند. شماها که به حق مشروع خود قیام نکردید، خیره سران بى‏دین از جاى برخاستند و در هر گوشه زمزمه بى‏دینى را آغاز کردند و به همین زودى بر شما تفرقه زده‏ها چنان چیره شوند که از زمان رضاخان روزگارتان سخت تر شود. وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً الَى اللَّهِ وَ رَسولِهِ ثُمَّ یُدرِکْهُ الْمَوتُ فَقَد وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ

"روح اللَّه "

پی نوشت : باز نشر و ویرایش  از العبد علی. 

صوم

ماه رمضان شما را دعوت کرده خداى تبارک و تعالى به مهمانى خودش. همان‏طور که مى‏بینید مهمانى خدا صوم است، مثل میهمانى ماها نیست که آنجور تشریفات را داشته باشد، پرهیزدادن است از آن چیزهایى که مربوط به شهوات انسان است. توجه بکنید که ماه مبارک را به آدابش عمل بکنید یعنى آداب روحی‏اش. فقط دعا نباشد، دعا به معناى واقعى‏اش باشد. خواندن خدا و تذکر خدا به معناى واقعى، آن تذکرى که نفوس را مطمئن مى‏کند، آن ذکرى که بِذِکْراللَّهِ تَطْمَئِنَّ القُلُوبْ (2). یاد خدا واقعاً و حاضر دیدن خدا را در همه جا.

مطابق رضاى او عمل کنید. از خدا بخواهید که ما را از عنایت خودش محروم نفرماید. و این ضیافت خدا را قدر بدانید. این ضیافت خیلى لطافت و ظرافت دارد، این را باید قدر بدانیم ما. این ادعیه‏اى که وارد شده است درماه مبارک رمضان و در ماه شعبان اینها راهبر ماست به مقصد اینها را توجه به آن بکنید، انسان را این ادعیه می ‏تواند حرکت بدهد. ماه مبارک مى‏تواند که انسان را موفق به بسیارى از امور بکند. ماه مبارک مى‏تواند انسان را طورى بکند که تا ماه مبارک دیگر یا تا آخر دیگر کنترل بشود و تخطى از آنچه رضاى خداست نکند.

خدایا! ما بندگان ضعیف هستیم، ما بندگانى هستیم که هیچ نداریم، ما هیچیم و هرچه هست تویى. ما اگر چنانچه خلاف مى‏کنیم نادانیم، تو بر ما ببخش. تو ما را به این ماه مبارک رمضان وارد کن به طورى که با رضاى تو وارد بشویم در او. خدایا! تو ما را لیاقت بده که در این مهمانى که از ما کردى به‏طور شایسته وارد بشویم...

"روح الله"