برای نیمه شعبان 93
بسم الله الرحمن الرحیم
لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ
.
.
.
"خدای تبارک و تعالی میفرماید: قسم به عزتم، و قسم به جلالم، و قسم به مجدم و قسم به استیلایم بر عرش (و حاکمیتم بر جهان)، هر کس که به غیر از من امید ببندد البته امیدش را ناامید و تبدیل به یأس خواهم کرد و به این ناامیدی اکتفا نمیکنم و در میان مردم جامه ذلت بر او میپوشانم."
باشد که شنوا باشم.
"خود این مسجد افراد را راهنمایی می کند، کسانی که آنجا (مسجد جمکران) می روند مسجد خودش آنها را راهنمایی می کند. چیزی خاص بیشتر از آنکه در زمینه مسجد جمکران بیان کرده اند ندارم که بیان کنم، همه مطالب مربوط به مسجد را بزرگان گفته اند یا در کتابهایشان نوشته اند. منتهی حرف من این است که ما معتقدیم این مشاهد مبارکه و مساجدی نظیر مسجد جمکران مستغنی از معرفی هستند، ما بر این اعتقاد هستیم. اگر کسی بگوید رفتیم و چیزی در آنجا ندیدیم به حسب ظاهر باید گفت از روی اعتقاد صحیح نرفته است یا برای امتحان رفته یا همینطوری رفته است. به هر حال بهترین معرف این اماکن خودشان هستند"
کاش مستجاب الدعوه ای برایم دعا می کرد:
"خدایا این سفرش را بی بازگشت قرار بده"
به نام دوست
برادرم بیا با من همراه شو، دل از سیاهی ها برکن، از این جدل های بیهوده پرهیز کن که جز تیرگی درون ثمری ندارد،
برادرم دل از حب ولایت غیرخدا برکن، آنها روزی حقوقدانند روزی سرهنگ و اگر اقتضای حیات قدرت و ثروتشان باشد روزی عابد و سالک و انقلابی و ...
آنها زیباترین زیبایی ها را رها کرده اند و دل در گرو عجوزه چند میلیون ساله دارند! تو آزاده باش ... ای برادر
دل از این القاب برکن، دل از هر که به غیر دوست فرا می خواند برکن،
راه بهشت می جویی بیا با من، بیا 2 بال از رسول اکرم محمد(ص) و اهل بیت پاکش به عاریت بگیریم و پر کشیم،
یکی کمیل و دیگری شعبانیه، بیا با هم زمزمه عشق کنیم،اگر عاشقی ...
معشوقا
اگر مرا به جرمم مواخذه کنی، تو را به عفو و گذشتت گیرم؛ و اگر مرا به کوتاهی و گناهم گیری، تو را به آمرزشت گیرم؛ و اگر مرا به آتش (دوری از خودت) اندازی، به اهل آتش خواهم گفت : "من تو را دوست می داشتم"
ای معشوق من، گیرم که بر آتش عذاب تو صبوری کنم، چگونه بر فراق و دوری تو صبر توانم کرد؟
گیرم که بر حرارت آتش تو شکیبا باشم، پس چگونه چشم از لطف و کرمت توانم پوشید؟
معبودا، عمرم را در بیخبری از تو سپری کردم و جوانیام را در سرمستیِ دوری از تو فرسودم!
اینک این منم که به عذرخواهی به درگاهت آمده ام ...