گشنگی و عاشقی!



میگن گشنگی نکشیدی که عاشقی یادت بره...


روزه گرفتم فراموشم نشدی

شدی دعای سر افطارم ...


نقل از وبلاگ مرد تنهای عاشق! (امیرحسین) 



پی نوشت از مزینان :


           گویند زعشق کن جدایی

کاینست طریق آشنائی

من قوت ز عشق می‌پذیرم

گر میرد عشق، من بمیرم

پرورده عشق شد سرشتم

جز عشق مباد سرنوشتم

آن دل که بود ز عشق خالی

سیلاب غمش براد حالی

یارب به خدائی خدائیت

وانگه به کمال پادشائیت

کز عشق به غایتی رسانم

کو ماند اگر چه من نمانم

از چشمه عشق ده مرا نور

واین سرمه مکن ز چشم من دور

گرچه ز شراب عشق مستم

عاشق‌تر ازین کنم که هستم

گویند که خو ز عشق واکن

لیلی‌طلبی ز دل رها کن

یارب تو مرا به روی لیلی

هر لحظه بده زیاده میلی

از عمر من آنچه هست بر جای

بستان و به عمر لیلی افزای

پی نوشت پی نوشت! : 

مصرع آخر دعای فوق را امسال شب نیمه شعبان، مردی که نزدیک به  محراب مسجد جمکران نشسته بود، با سوزی بی نهایت از پروردگار، نسبت به محبوبش طلب می کرد. 

اسلام آمریکایی


و هزار بار باز نشر برای سخنان مردی که چون نور ایمان بر قلبش تابیده بود، چشمه های حکمت بر زبانش جاری بود : 


"و خلاف آنچه بسیاری می پندارند، اخرین مقاتله ما _ به مثابه سپاه عدالت _ نه با دموکراسی غرب که با اسلام آمریکایی است ، که اسلام آمریکایی از خود آمریکا دیر پاتر است . اگر چه این یکی نیز و لو "هزار ماه " باشد به یک "شب قدر " فرو خواهد ریخت و حق پرستان و مستضعفان وراث زمین خواهند شد."   سید مرتضی 


گفته بودم چو بیایی



گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم           چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی


داستان از جایی شروع شد که، یک صبح لطیف، بعد از اینکه بازهم مثل همیشه تو را از خدا خواستم، خواستم که این جدایی را پایان دهد، 

خواستم این درد تنهایی را، با وصال تو پایان دهد 

اما مثل همه سحرها، باز جوابم سکوت بود و سکوت ... 


بین الطلوعین بود اما خورشید سرخ بود 

دلم سخت گرفته بود، اصلا انگار همیشه دلت باید بشکند تا اتفاقی بیفتد

و آن روز صبح اتفاقی افتاد 

ناگهان تو آمدی 

ناگهان دیدم تو را 

و چه دیدنی ... 



آخرین عصر جاهلیت بشر

حقیقت آخرین چیزی است که بشر _ در مقام کلی خویش _ به آن خواهد رسید و بنابراین ، "حکومت حق " که بر مطلق عدل بنا شده، آخرین حکومتی است که در سیاره زمین بر پا خواهد شد. همه تحولات تاریخی در حیات بشر "در انتظار موعود " صورت گرفته است، چه بدانند و چه ندانند. اگر بشر "تصویری فطری " از غایت آفرینش خویش نداشت، هرگز با "وضع موجود " مخالفتی نمی کرد و نیاز به تحول یک بار برای همیشه در وجودش می مرد. اما هرگز بشر به وضع موجود رضا نمی شود و به آنچه دارد بسنده نمی کند، چرا که از وضع موعود صورتی مثالی دارد منقوش در فطرت ازلی خویش، و تا وضع موجود خویش را با این صورت مثالی و موعود منطبق نبیند دست از تلاش بر نمی دارد.آیه «یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملا قیه »[انشقاق/6] (1) تاویلی دارد و آن اینکه غایت تلاش انسان "لقای حقیقت " است _ چه انسان در حیثیت فردی خویش، چه در حیثیت جمعی، و چه در آن حیثیت کلی که بدان اشاره رفت.

آیا من بیش از حد خویش حجاب تقیه را ندریده ام؟ نمی دانم؛ اما هر چه هست ، من تصور میکنم که روزگار بیان این سخنان سر رسیده است.

پیامبران بزرگ همواره در اعصار جاهلی مبعوث گشته اند واین نه فقط به آن علت است که در عصر جاهلیت ، بشر مستغرق در ظلمات بیش تر نیاز به هدایت دارد، بلکه به این علت است که در صیرورت تاریخی حیات بشر این قاعده کلی وجود دارد که انسان تا گرفتار عصری از جاهلیت نشود قابلیت هدایت نمی یابد و اصلآ حکمت وجود شیطان در قصه آفرییش آدم در همین جاست که اگر شیطان نمی بود که انسان را از بهشت حقیقت مثالی وجود خویش به زیر آورد ، او قابالیت "تلقی کلمات " و "توبه " پیدا نمی کرد. " انا لله و انا الیه راجعون " "دایره کاملی " است که عالم هستی را معنا می کند. تلاشی که این انسان بر مهبط خویش برای رجعت به حقیقت وجود خود می کند مجموع تحولات تاریخی است که از حجت اول تا حجت آخر روی می دهد.

از رنسانس به این سو که آخرین عصر جاهلیت بشر آغاز شده، حیات تاریخی اقوام انسانی در سراسر سیاره به یکدیگر ارتباط پبدا کرده است تا بشر در حیثیت کلی خویش مصداق محقق بیابد و اگر تحولی روی می دهد برای همه بشریت یکجا اتفاق بیفتد. تعبیر "دهکده جهانی " نشان می دهد که آخر الزمان و عصر ظهور موعود رسیده است، چرا که آن تحول عظیم که بشر در انتظار آن است باید همه بشریت را شامل شود _که خواهد شد. در این آخرین عصر جاهلیت است که بشر در حیثیت کلی وجود خویش از اسمان معنوی هبوط خواهد کرد _ که کرده است _ و در همین عصر است که بشر در حیثیت کلی وجود خویش "توبه " خواهد کرد، که با پیروزی انقلاب اسلامی درایران _ که ام القرای معنوی سیاره زمین است _ این عصر نیز اغاز شده و می رود تا بالتمام همه زمین و همه بشریت را فراگیرد.

این سخنان نسبتی با هیستوریسیسم [تاریخ باوری] ندارد و البته اگر کسانی می خواهند با نسبت دادن این سخنان به تاریخ انگاری هگلی از حقیقت بگریزند و یا دیگران را به بی راهه ها و کژراهه ها بکشانند، خود دانند. عصر توبه انسان در حیثیت کلی وجود آغاز شده است و او می رود تا خود را باز یابد. آن که حقیقت را فراموش کند ، به مصداق«نسوا الله فانسیهم انفسهم »[حشر/19] خود را گم خواهد کرد و انسان امروز در یک رویکرد دیگر باره به حقیقت ، می رود تا خود را باز یابد.

فروپاشی کامل کمونیسم اگر چه اکنون دولت مستعجلی است برای دموکراسی غرب، اما حتی از میان سیاستمداران آمریکایی نیز هیچ کدام نیستند که این پیروزی را شیرین و بدون اضطراب یافته باشند. هیبت آنکه خواهد آمد و انتظار انسان را پایان خواهد داد از هم اکنون همه قلب ها را فرا گرفته است. انقلاب اسلامی فجری است که بامدادی در پی خواهد داشت، و از این پس تا آنگاه که شمس ولایت از افق حیثیت کلی وجود انسان سر زند و زمین و آسمان ها به غایت خلقت خویش واصل شوند ، همه نظاماتی که بشر از چند قرن پیش در جست وجوی یوتوپیای لذت و فراغت _ که همان جاودانگی موعود شیطان است برای آدم فریب خورده _ به مدد علم تکنولوژیک بنا کرده است یکی پس از دیگری فرو خواهد پاشید و خلاف آنچه بسیاری می پندارند، اخرین مقاتله ما _ به مثابه سپاه عدالت _ نه با دموکراسی غرب که با اسلام آمریکایی است ، که اسلام آمریکایی از خود آمریکا دیر پاتر است . اگر چه این یکی نیز و لو "هزار ماه " باشد به یک "شب قدر " فرو خواهد ریخت و حق پرستان و مستضعفان وراث زمین خواهند شد.

پی نوشت :

(1) اى انسان! مسلما تو با تلاش و رنجى فراوان به سوى پروردگارت مى‌روى، پس دیدارش خواهى کرد.


پست های ارسالی در ماه مبارک رمضان

نگاهی به مجموعه پست های ارسالی در ماه مبارک رمضان، قسمت نشد که موارد را تکمیل کنم، ولی همین چند مورد شاید پربسامدترین موضوعات و گاها معصیت های طول زندگی انسان باشد، بیان شیوا و برآمده از دل حضرت امام(س)، هیچ وقت تکراری نمی شود. 

1- بسم الله (دعوت به قیام برای خدا) 

2- تزکیه 

3- تحصیل و تهذیب 

4- جهاد اکبر 

5- ریا 

6- عجب 

7- کبر

8- حسد

9- حب الدنیا

10- حب الدنیا (2)

11- غضب 

12- عصبیت 

13- نقاق