قربانت شوم
الساعه که در ایوان منزل با همشیره همایونی به شکستن لبه نان مشغولیم، خبر رسید که شاهزاده موثقالدوله حاکم قم را که به جرم رشا و ارتشا معزول کردهبودم به توصیه عمه خود ابقا فرموده و سخن هزل بر زبان راندهاید.فرستادم او را تحتالحفظ به تهران بیاورند تا اعلیحضرت بدانند که اداره امور مملکت به توصیه عمه و خاله نمیشود. زیاده جسارت است،
تقی
"دست خط امیر کبیر در نامه معروف او به پادشاه قاجار"
پی نوشت :
اى پسر آدم!
توشهات را زیاد کن که راه دور است دور.
و کشتىات را تازه و نو گردان که دریا ژرف است ژرف.
و بارت را سبک ساز که جاده باریک است باریک.
و کردارت را خالص گردان که سنجشگر بیناست بینا.
و خوابت را براى وقت مرگت و فخر و بالیدنت را براى هنگام سنجش اعمال بگذار و خواهش نفسانیت را براى بهشت و آسایشت را براى آخرت و لذتت را براى زنان بهشتى واگذار، و تو براى من باش تا من براى تو باشم و با حقیر و پست شمردن دنیا به من نزدیک شو و به وسیله دشمنى با نابکاران و دوستى با نیکان از آتش دوزخ دور شو زیراکه خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمىکند.