ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
کاش می توانستم، همه هستی خود را به آتش بکشم
تا تاریکی جهل برخی هم سن و سال هایم را به روشنی بدل کنم...
کاش می شد هر سلول وجودم قطره ی بارانی شود و ببارد بر این دشت های تفتیده و در انتظار آب ...
کجایی مهدی فاطمه، ببین غربتم را در این روزگار فتنه ها ...
من دیدم مظلومیت تو را در سقیفه
شنیدم ندای مادرت را در پشت درهای سوخته
تنهایی ات را در ساباط مدائن
و غربتت را در کربلا
و هزار سال در به دری ات را برای جهل ما، برای جهل ما، برای جهل ما
سلام...
جهل ما کار دست ما می دهد اخر...
التماس دعا...