درباره توضیح و تفسیر حقیقت و ابعاد حیات و چگونگی بایستگی های آن، اگرچه مقداری اصول کلی فطری در مغز همه انسان های معتدل وجود دارد، اما نظرها و تنوع حالات ذهنی و شرایط درک های متضاد در خود انسان به اندازه ای مختلف است که در حقیقت، بدون راهنمایان الهی - که پیامبران عظان و ائمه معصومین هستند- چیزی جز ابهام و تاریکی در افق زندگی انسان دیده نمی شود.
البته انسان هایی در دنیا زندگی می کنند که هیچ تاریکی و ابهامی در زندگی خود، نه در قلمرو آنچنان که هست و نه در قلمرو آنچنان که باید، نمی بینند و در نتیجه نیازی به راهنمایی راهنمایان الهی در خورد احساس نمی کنند. شاید اکثریت بسیار چشمگیر انسان ها را همین افراد تشکیل دهند، ولی باید در نظر گرفت که این انسان ها اصلا افقی در زندگی ندارند تا سر بلند کنند و ببینند که آن افق روشن است یا تاریک!
یکی از دانشوران مورد وثوق ، پس از مطالعه ای نسبتا طولانی و عمیق در جوامع صنعتی امروزی که جوامع متمدن نامیده می شوند، به این نتیجه رسیده بود که اگر همه جوامع دنیا در جنگ و کشتار و ویرانی ها فرو روند، مردم مغز شستشو شده آن جوامع، تنها عکس العملی که در برابر خون میلیاردها انسان که روی زمین ریخته و میلیون ها مناطق مسکونی که به ویرانه مبدل شده است، از خود نشان خواهند داد، این است که از خود سوال کنند : آیا قطره هایی از آن خون ها، لباس شسته شده و اطوکشیده آنان را کثیف نخواهد کرد؟ آیا از آن ویرانه ها ، گردی روی ماشین سواری آنها نخواهد نشست؟
اگر در پاسخ آن متمدن بگویید: نه متمدن عزیز! هیچ نترسید: از میلیاردها لیتر خونی که بر روی زمین ریخته می شود حتی یک قطره هم به لباس شما ترشح نخواهد کرد و هیچ گردی از ویرانه های مناطق مسکونی به روی ماشین شما نخواهد نشست، در این هنگام می دانید که پاسخ آقای متمدن به شما چه خواهد بود ؟
پاسخ او این خواهد بود : هیچ اشکالی ندارد، به من چه! چه ارتباطی به من دارد