امید و انتظار (1)

جورج جرداق -نویسنده مسیحی- در آخرین سطرهای مقدمه کتاب " الامام علی صوت العداله الانسانیه" این گونه می نویسد: 

"و ماذا علیک یا دنیا لو حشدت قواک و أتیت فی کلّ زمن بعلیّ بلسانه و عقله و قلبه و ذی فقاره ؟"

(چه می ‏شد بتو اى دنیا ، اگر تمامى نیروهایت را جمع می کردى و در هر زمانى یک على می‏آوردى با زبانش و عقلش و قلبش و ذو الفقارش؟) 

ولى هیهات دیگر جامعه بشریّت زمامدارى بر خود ببیند که کفش خود را وصله بزند تا پا برهنگان قلمرو زمامداریش کفشى پیدا کنند و بپوشند .

پیراهن خود را بدهد آنقدر وصله بزنند که دیگر از دادن به وصله زننده شرمنده گردد.

کفن از گریه غسّال خجل

پیراهن از رخ وصّال خجل

هیهات که روزى فرا رسد که این کره خاکى مردى را ببیند که زمامدارى چند کشور پهناور اسلامى آن روز را براى اینکه مرتکب دروغى نشود ، زیر پا بیندازد . دیگر از این پس مانده تاریخ نتوان توقّع انسانى را داشت که با شنیدن ظلم بیک زن یهودى که با جامعه اسلامى در حال همزیستى بسر میبرد با کشیدن خلخالى از پایش چنان مضطرب شود که بگوید : یک انسان با ایمان با شنیدن چنین خبرى بمیرد ، در نزد من مستحقّ سرزنش نمی‏باشد .

تاریخ باید این صفحات خود را طىّ کند و براى مردم خود خواهش ثابت کند که انسان‏سازى و مدیریّت انسان کار هیچ یک از آنان نیست ، تا یک انسان الهى بنام حضرت حجّة بن الحسن عجّل اللّه تعالى فرجه را که نسخه دیگرى از پدر بزرگوارش امیر المؤمنین علىّ بن ابیطالب علیه السّلام است وارد عرصه حیات انسانها نماید و طعم حقّ و عدالت را بآنان بچشاند آرى

منتظرم تا که فصل دى بسر آید

باغ شود سبز و باغبان بدر آید

بلبل عاشق ، بپاى گلبن توحید

اشک فشان باش تا دم سحر آید

بگذرد این روزگار تلختر از زهر

بار دگر روزگار چون شکر آید

فقط در آنروز است که معناى انسان جهان وطنى داراى حقوق جهانى خزیده زیر بالهاى ملکوتى فرشته عدالت تحقّق پیدا خواهد کرد.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد