ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
باز نشر
در یک عصر بهاری، روبه روی تلویزیون نشسته ایم، مشغول خوردن عصرانه روز تعطیل، تلویزیون یک فیلم سینمایی پخش می کند، "طعم زندگی" (ترجمه تلویزیون از A Taste of Romance)
اجازه بدهید همین ابتدا، با هم یک قراداد امضا کنیم، من در هیچ کجای نوشته ام، موضع گیری نمی کنم، و تنها سوال می پرسم و شما خواننده این متن، به آنها پاسخ می دهید.
بسم الله
ریحانه 8 سال دارد و در کنار من نشسته و با هم داریم فیلم را تماشا می کنیم. او از احکام عملی دین و مذهبی که به آن متولد شده بی خبر است. پس یک لوح سفید داریم آماده نوشتن. قلم آماده ... می نویسیم :
زن ماجرای فیلم تنهاست و مرد هم با یک دختربچه، باز هم تنهاست. زن و مرد داستان با هم قرار عاشقانه می گذارند، به کوه و گردش می روند، و در یک کلام بدون هیچ مناسبت شرعی، با هم اختلاط دارند. چه می شد اگر ما هم گشت ارشاد نداشتیم؟!
زن داستان ما در همه جای فیلم از نهایت آراستگی مو و لباس و صورت برخوردار است و می دانیم که فناوری های پیشرفته کاملا به او در این امر یاری می رسانند. ریحانه چشمانش مبهوت زیبایی زن ماجراست.
مرد داستان در سرتاسر داستان از زندگی لذت تمام می برد، اصلا استرسی نیست، فشار بی پولی؟ ابدا، فشار کاری؟ اصلا! همه عیشش تمام است، فقط یک زن ندارد که آنهم در طول "طعم زندگی" در حال فراهم شدن است، کاش زندگی ما هم همین طور بود، همه اش آرامش، لذت، دلخوشی و راحتی!
تصاویر پس زمینه با نهایت دقت انتخاب شده اند، همه جا آراسته و مرتب است، خیابان ها در اوج تمیزی و آدم ها در نهایت زیبایی! آدم دلش می خواهد محیطی و جامعه ای مانند آنجا خوب و زیبا و تمیز داشته باشد.
اه دوباره پیام بازرگانی ...
پسرک بعد از 4 ساعت موتورسواری آمده و خسته است، پاندا بستنی اش را معرفی می کند تا پسرک زحمت کش خستگی درکند.
آب میوه خورشید و ستاره بازهم ماشین چند میلیونی جایزه می دهد.
خانم ها دور هم جمع شده اند و در آشپزخانه هایی به غایت اشرافی در مورد خواص مواد شوینده صحبت می کنند.
آه بالاخره انتظارها به سر آمد و "طعم زندگی" از سر گرفته شد:
قرار است بدانیم که طعم واقعی زندگی چگونه است، همه باید در نهایت خوشی و لذت باشند، البته برخی صحنه های نامناسب نیز قبلا توسط برش گران جان بر کف ( که معلوم نیست بعد از دیدن این همه صحنه های منشوری چطور هنوز منحرف نشده اند و ما از آنها می خواهیم آنتی تروجانی را که روی خود نصب کرده اند به سایرین نیز معرفی نمایند) برش داده شده ...
فیلم با وصال عشاق و از بین رفتن کوچکترین ناراحتی و غم زن و مرد داستان و کلا همه آدم های داستان به پایان می رسد، ریحانه در کنارم نشسته و نان بربری اش را می خورد، 2 سال دیگر به سن تکلیف می رسد. نمی دانم چند سال بعد به اینترنت دسترسی پیدا خواهد کرد و در جامعه دوشادوش مردان به فعالیت و کار خواهد پرداخت، فقط امشب سر نمازم برایش دعا می کنم.
راستی قرار بود سوال بپرسم، نه دیگر چشم هایم حس می کنم نم بهاری برداشته، سوال ها را خودتان از خودتان بپرسید.
رو نوشت برای همه دلواپسان پوشش و حجاب
رو نوشت برای همه دلواپسان دین و اخلاق
رو نوشت برای برای ریاست محترم رسانه ملی
رو نوشت برای برش گران جان برکف
رو نوشت برای خدا
رو نوشت برای مظلوم مظلوم مظلوم مهدی(عج)
والسلام
پی نوشت :
ضعف ها و البته خیانت های رسانه ملی اونقدر هست که یک فیلم سینمایی مثل "طعم زندگی" جز موارد کوچک محسوب می شه، همه نواقص ساختاری و محتوایی رسانه ملی به دست یک فرد یا حتی جمع محدود اصلاح نخواهد شد، همه ما باید برای اصلاح بنیادین این رسانه تلاش کنیم، و البته کارهای ارزشمند و فرهنگ سازی های موثر این رسانه رو هم ارج بنهیم، دو مورد از سریال هایی که با همه نواقص اما پیام های ارزشمند برای بحث خانواده و اجتماع داشتن، می تونم به سریال "آوای باران" و سریال "دردسرهای عظیم" اشاره کنم. امیدواریم موارد مشابه این کارها با رفع نواقص موجود ادامه پیدا کنه.
بسم الله
سلام برادر.
بسیار زیبا بود. کلا کار سختی داریم.
دوران سختیه، سخت
در غبار فتنه ها مرد باید بود تا سر پا موند.
دغدغه های ارزشمندی داری، هرگز پا پس نکش.
محتوای این پست خودش به تنهایی یک انقلاب کامل. ریشه بسیاری از رفتارهای و هنجارهای فعلی جامعه ما در فیلم ها و تصاویر ذهنی شکل گرفته ماست. علاوه بر محتوای انقلابی و عمیق، رو نوشت برای دلواپسان بسیار کار زیبایی بود.
ماشالله .
انقلابی بمان.
باریک لله خیلی خوب بود من هم با شما موافقم ریشه مشکلات موجود فعلی در زمینه های مختلف فرهنگی و اجتماعی به رسانه ها خصوصا رسانه ملی برمی گرده. امیدوارم رئیس جدید تحول عمیقی در این سازمان ایجاد کنه
سلام، بعیده یک فرد بتونه تحول عمیق ایجاد کنه، مشکل خیلی ریشه ای تر هست. این فضایی که ایجاد شده اگر همین امروز برای اصلاح شروع کنیم شاید سال ها زمان ببره، کار فرهنگ کار یک ماه و یک سال نیست.
من همینجوری از بین عناوین یادداشتهای وبلاگتون این پست رو انتخاب کردم برای خوندن! چون از تیترش خوشم اومد! یه سری پست های اخیرتون رو هم خوندم ولی داشتم فکر میکردم اگه بخوام در مورد یکی از پستهای شما پست بنویسم و مقابله به مثل کنم همین پست خواهد بود.........جالبه!! ...اینکه نه طیف فکری من و امثال من از صدا سیما راضین! نه طیف فکری شما و امثال شما!! شاید به جای کلمه ی "جالب" باید بگم خنده دار!! مسلما در این دنیای پر از رسانه های گوناگون من رسانه ی دلخواهم رو پیدا میکنم و شما هم همینطور! ولی اینکه این وسط رسانه ای با پول من و شما اداره میشه و نتونسته من و شما رو راضی کنه جای بسی تاسفه! حداقل تا امروز فکر میکردم طیف فکری شما راضی هستند !! از امروز به بعد باید دو بار تاسف بخورم
مقابله به مثل؟! من منتظر مطلب و پست شما هستم.
بنابراین اون تاسف خودم رو بخشیدم که بار سنگین تاسفات شما به یکی تقلیل پیدا کنه.
بعد شما به دفعات از طیف فکری نام بردید، شفاف سازی می کنید:
1- طیف فکری من
2-طیف فکری شما
اینها رو اگر بیشتر توضیح بدید ممنون می شم.
بله ما از صدا و سیما راضی نیستیم، این فیلم رو موقع عصرانه اتفاقی دیدم و به نقد اون نشستم. و البته به رسانه سیاه و سفید نگاه نمی کنم. ضعف ها و قوت ها همون طور که اشاره کردم موجوده.
واقعیتش من اصلا دنبال رسانه نیستم که بخوام برای نایاب بودن رسانه دلخواهم تاسف بخورم!