از حضرت موسى بن جعفر، علیه السلام ، پرسیدم از عجبى که فـاسـد مى نماید عمل را. پس گفت : عجب (را) درجاتى است . از آنها این است که زینت پیدا کند از براى بنده بدى عمل او، پس ببیند او را نیکو، پس به عجب آورد او را و گمان کند او نـیـکـو عـمـلى کـرده اسـت . و از آنـهاست آنکه ایمان آورده بنده به پروردگار خود، پس منت گذارد بر خدا، و حال آنکه از براى خداست بر او در آن ایمان منت.
- شـرح عـجـب بـنـا بـه فـرموده علماء، رضوان الله علیهم ، عبارت است از بزرگ شـمـردن عـمـل صـالح و کـثـیـر شـمردن آن و مسرور شدن و ابتهاج نمودن به آن ، و غنج و دلال کردن است به واسطه آن ، و خود را از حد تقصیر خارج دانستن است . و اما مسرور شدن بـه آن بـا تـواضـع و فـروتنى کردن از براى خداى تعالى و شکر ذات مقدس حق کردن بر این توفیق و طلب زیاده کردن عجب نیست و ممدوح است .
- فـرمـوده اسـت شـیـخ اجـل کـه شـک نـیـسـت کـسـى کـه اعـمـال صـالحـه کـنـد، از قـبـیـل روزه و بـیـدارى شب و غیر آن ، در نفس او بهجت و سرورى حـاصـل شـود، پـس اگر این بهجت براى آن است که خداى تعالى به او عطایى فرموده و نعمت عنایت کرده که آن نعمت و عطا این اعمال صالحه است ، و با این وصف ترسناک باشد از نـقـص آنها و بیمناک باشد از زوال نعمت و از خداى تعالى زیاده طلب کند، این ابتهاج و سـرور عـجـب نـیـسـت . و اگـر ایـن ابـتـهـاج از جـهـت آن اسـت کـه ایـن اعـمـل از اوست و اوست که داراى این صفت است ، و بزرگ شمارد اعمالش را و اعتماد کند بر آنـهـا و خـود را از حـد تـقـصیر خارج داند و به جایى رسد که گویى منت گذارى کند بر خداى تعالى به واسطه این اعمال ، پس این سرور عجب است .
- هیچ تنهایى ترسناکتر نیست از عجب . شیطان گوید: اگر در سه چیز چیره گردم به پسر آدم باکى ندارم از هر چه بـکـنـد، زیـرا کـه آنـهـا قـبـول نـشـود از او: وقـتـى کـه بـسـیـار شـمـارد عمل خود را، و فراموش کند گناه خود را، و راه یابد در او عجب .
- بدان که رذیله عجب از حب نفس پیدا شود، چون که انسان مفطور به حب نفس است و سرمنشاء تـمـام خـطـاهـاى انـسـانـى و رذایـل اخـلاقـى حـب نـفـس اسـت .
- اى عـزیـز، ایـن قـدر لاف خـدا مزن ! این قدر دعوى حب خدا مکن . اى عارف ، اى صوفى ، اى حکیم ، اى مجاهد، اى مرتاض ، اى فقیه ، اى مؤ من ، اى مقدس ، اى بیچاره هاى گرفتار، اى بـدبـخـتـهـاى دچـار مـکـایـد نـفـس و هـواى آن ، اى بـیـچـاره هـاى گـرفـتـار آمال و امانى و حب نفس ـ همه بیچاره هستید! همه از خلوص و خدا خواهى فرسنگها دورید. این قـدر حـسـن ظـن بـه خـودتـان نـداشـتـه بـاشـیـد. ایـن قـدر عـشـوه و تـدلل نـکـنـیـد. از قلوب خود بپرسید ببینید خدا را مى جوید یا خودخواه است ؟ موحد است و یـکـى طـلب ، یـا مـشـرک اسـت ؟ پـس ایـن عـجـب هـا یـعـنـى چـه ؟ ایـن قـدر بـه عمل بالیدن چه معنى دارد؟ ـ عملى که فرضا تمام اجزاء و شرایطش درست باشد و خالى از ریـا و شـرک و عجب و سایر مفسدات باشد، قیمتش رسیدن به شهوات بطن و فرج است چـه قـابـلیـتـى دارد کـه ایـن قـدر تـحـویـل مـلائکـه مـى دهـیـد؟ ایـن اعـمـال را بـایـد مـستور از چشمها داشت . این اعمال از قبایح و فجایع است ! باید انسان از آنها خجلت بکشد و ستر آنها کند.
- خـداوندا به تو پناه مى بریم ما بیچاره ها از شر شیطان و نفس اماره . تو خودت ما را از مکاید آنها حفظ فرما بحق محمد و آله ، صلى الله علیهم .
"روح الله"
سلام
چه خوش ساعتی و چه خوش حالی که اینجا آمدم
اجرکم عندالله و التماس دعا