مزینان
مزینان

مزینان

کدام را باور کنیم؟! + پی نوشت


یادم هست 16 آذر سال های اول دانشجویی، برایم بوی جوانی کردن داشت! سخنرانی و شعار و پوستر به دست گرفتن و فریاد کشیدن و داد از بیداد حاکمان!

این سال ها اما ...

حوادث امسال را مثل هر سال دنبال می کردم، کاری به لغو سخنرانی به اصطلاح نیروهای مومن و انقلابی ندارم، چرا که به مومن و انقلابی بودنشان تردید دارم! بیشتر سیاسی اند تا ... . آن وری ها گفتند ما را از سخنرانی ها حذف کردید و فتنه گری کردید و این وری ها هم. کاری به هیچ کدام ندارم. اما باعکس های دانشگاه تهران چرا، حرف ها دارم.

 


ما هم جوانی کردیم اما هرگز دست و زبان به توهین و تحقیر باورهای یک ملت "که نه یک امت" آلوده نکردیم. تمام دنیا نتوانستند، امامم را سر و ته کنند، شما هم نخواهید توانست.

راستی آن عکس شهید بزرگوار دکتر شریعتی در دستان شما و در کنار عکس سیاستمداران فاسق، بدجور تو ذوق می زند، گاهی با خودم فکر می کنم شما کتب و اندیشه های شریعتی را دیده اید؟ خوانده اید؟ در پایین تصویر،  یک نمونه برایتان آورده ام، باشد که شنوا و بینا باشیم! . والله ما هرچه از شریعتی بیشتر خواندیم و پای منبر سخن ش نشستیم، ایمان مان به اسلام و انقلاب و امام بیشتر شد. کاش حداقل به آنچه صحیح به دست گرفته اید، ذره ای اعتقاد داشتید. 



 و می دانیم که تاریخ و فرهنگ و سنت در میان ملت ها با روح مذهب تکوین یافته است و حتی گاه به دست مذهب شکل گرفته و سرشار از حیات و حرکت و جاذبه نیرومند و اثربخش مذهبی است و این است که دیدیم و می بینیم که استعمار، بخصوص در آغاز ورودش، به نام حمله به تعصب، با مذهب و، به نام محکومیت ارتجاع با تاریخ، و به نام کوبیدن کهنگی و خرافات، با سنت در افتاد، تا مردمی بسازد بی تاریخ و بی سنت و بی فرهنگ و بی مذهب و بی همه چیز و در نتیجه بی تشخص، و در برابر سلطه معنوی و مادی استعمار، بی دفاع، و مقلدی میمون وار و تنها فخری که برایش ماند و تظاهر های مهوع در بیگانه نمایی با خویش و » تجدد اغراق آمیز در مصرف های نو «تشبه به بیگانه « و » تعصب در تقلید « ، نفی اصالت و ارزش های خویش و بالاخره  و در نتیجه، رام و رایگان، خود را به سرنوشتی که برایش ساخته اند سپردن و با شور و شوق تمام، دروازه ها را به روی خصم باز گذاشتن و در عصر بربریت تمدن! و جلادیِ تکنیک و حیله گری علم و جادوگریِ هنر و دغلکاریِ فلسفه و نفاقِ دموکراسی و بشر دوستی که همگی کارگزاران مذهب پول شده اند و فلسفه اصالت مصرف یک باره - -بی سلاح و بی دفاع ماندن !

این است که بورژوازی، در آغاز عصر جدید، یعنی قرون شانزده و هفده، تا در اروپا پا گرفت، به نام روشنفکری و علم پرستی! با مذهب در افتاد و هنگامی که وارد مرحله استعمار شد و پا به شرق نهاد، به نام های ظاهر فریب ناسیونالیسم و لیبرالیسم و تجدد و اومانیسم، در آغاز بر مذاهب بزرگ تاخت.

 « نقش شبه روشنفکران آسان تر بود؛ اینها کار شان اشاعه افکار دست چین شده اروپایی و عقاید سانسور شده فرنگی و رواج شیوه زندگی و روابط اجتماعی و اخلاق و رفتار غربی و متجدد سازی و تبدیل قشر زبده و پیشرفته نسل جوان و تحصیل کرده جامعه های غیر اروپایی به شبه اروپایی (Assimilation)در داخل جامعه، برای ایجاد یک پایگاه نفوذ و ورود، و پل تماس و تفاهم با غربی غریبه و در نتیجه، تسخیرتعصب « فرهنگی و سیاسی و اقتصادی قلاع تسخیر ناپذیر ! این نهضت شبیه سازی استعماری که به عناوین دروغین روشنفکری و تجدد و پیشرفت برپا گردید، بدین گونه آغاز شد که شرط نخستین تمدن و تشبه به اروپای پیشرفته و نو اندیشیِ علمیِ جدید را شوریدن علیه تاریخ و فرهنگ و همه اصالت های خویش و بخصوص نابود ساختن همه ارزش های هنری و سنتی و اخلاقی خود، و در اولین قدم، مبارزه با ایمان مذهبی و رواج یک بی تعصبی مطلق! تلقی کردند و چنین معرفی کردند که اصولاً علوم امروز مذهب را در اروپا افسانه کرده است و این بود که دیدیم، در حالی که اکثریت نزدیک به اتفاق بزرگ ترین نبوغ های علمی و مکتشفان و مخترعان نامور اروپایی که دانش جدید بشری را به آسمان رسانده اند مذهبی اند، در کشور های اسلامی، نیمه روشنفکر جوان ما به مرحله روزنامه خوانی که می رسید یا لباس و اثاث و آرایش اروپایی را که به کار می برد و بخصوص اگر چند درسی هم از علم الاشیاء به نام علوم ریاضی یا طبیعی در کلاس ها می خواند، خدا را دیگر بنده نبود!


پی نوشت: 

علیرغم همه اختلاف سلیقه ها با کیهان و بر و بچه هایش، حاج حسین را به خاطر صداقتش و پاک بازی در مسیری که به آن اعتقاد راسخ دارد، دوست داریم و برایش احترام ویژه قائلیم. فیلم سخنرانی حاج حسین شریعتمداری در دانشگاه تهران (با این ریش می خوای بری تجریش؟!) 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد