ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دل که میبندد، مانند املاح و رسوبات آبهای معدنی در مناطق ییلاقی است. چشمهای که سالم و شفاف است، سالیان متمادی میجوشد و سنگها و ریگهای آن شفاف است؛ اما آبهایی که املاح فراوان دارند، سنگهایشان رسوب میبندد؛ کمکم این رسوبات زیاد میشود و هم مزرعه را میخشکاند و هم راه خود چشمه را میبندد. همان آب پنجاه یا پانصد سال قبل بود که راه خود را بست، چون املاح داشت.
قفل دل نیز همین طور است؛ اول غبار است، بعد کمکم چرک میشود و این چرک، دل را میبندد. از این چرک نیز در قرآن کریم نام برده شده است، آنجا که میفرماید: «کَلاّ بَلْ رانَ عَلیٰ قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ»؛ «رین» همان چرک است؛ کارهایی که کردند، حرفهایی که زدند، غذاهایی که خوردند، نگاههایی که کردند، مکانهایی که نباید میرفتند، اما رفتند؛ همه اینها چرک است. وقتی یک آینه شفاف را غبار گیرد، دیگر جایی را نشان نمیدهد؛ این غبار، قفل آینه است.
قفل قلب هم معاصی و گناهان است؛ آنگاه با قرآن مأنوس نخواهد بود و در آن تدبر نخواهد کرد؛ به همین سبب میفرماید: «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلی قُلُوبٍ أَقْفالُها»؛ معلوم میشود اگر کسی با قرآن محشور نبود و در آیات آن تفکر و تدبر نکرد، دلش بسته و قفل است که البته کلید آن توبه است.
سلام
علی آقا کجا؟ خیر باشه؟ چرا محرم؟ بزرگترین مناسبت شیعه (غدیر) در پیشه. نمی خوای مطلبش رو بگذاری؟
سلام...
خیلی حیفه که این قلب همیشه در انقلاب رو با غبار منقلب کنیم...
سلام داداش گلم مرسی سر میزنی
وبلاگت مذهبیه نمیدونم چی بنویسم واسه نظر
ولی وبلاگت قشنکه
سلام...
غدیر بر شما مبارک...